رهنمودهایی زمینی برای مردمانی آسمانی

بعد از سخنانی امیدبخش درباره رستاخیز از مردگان، پولس رسول به ارائه چند رهنمود عملی می‌پردازد. به عنوان مسیحیان چگونه هدیه بدهیم؟ چطور برای اهداف خرد و کلان زندگی برنامه‌ریزی کنیم؟ چگونه با شخصیت‌های و خلقیات مختلف در خانواده کلیسایی ارتباط داشته باشیم؟ و چطور بر فشارهای مختلف زندگی چیره شویم؟


ما امروز به آخرین بخش از سری موعظاتی میرسیم که به بررسی رساله اول قرنتیان پرداخت. امروز متن پیش روی ما اول قرنتیان فصل شانزدهم است.

هفته گذشته بحث پولس رسول به رستاخیز مسیح از مردگان و غلبه او بر مرگ و گور انجامید. تا آنجا که در نقطه اوج آن اعلام می کند: «مرگ در کام پیروزی بلیعیده شده است.» «ای گور، پیروزی تو کجاست؟ و ای مرگ، نیش تو کجا؟»

حالا در فصل شانزدهم از چهار پروژه خیلی عادی و زمینی صحبت میکند.
۱ـ مسئله مالی است (۱ تا ۴)
۲ـ برنامه سفر(۵ تا ۹)
۳ـ روابط (۱۰ تا ۱۲ و ۱۵ تا ۱۸)
۴ـ فشارهایی که بر رهبران کلیسا میآید (۱۹ تا ۲۴)

 

۱ـ چگونه مسائل مالی را اداره کنیم. (۱ تا ۴)

مسیح بارها از طمع هشدار میدهد. پولس هم هشدار میدهد که طمع ریشه همه بدی‌هاست. از خصوصیات برشمرده یک رهبر مسیحی هم این است که پولدوست نباشد. بنابراین خیلی مهم است توجه داشته باشیم به این موضوع ثروت اندوزی که در میان برخی واعظان به نادرستی ترویج شده است. اما پول و ثروت در عین حال می‌تواند یک منبع برکت هم باشد.

پنج حقیقت درباره هدیه دادن مسیحیان اینهاست:

الف) به صورت یک انضباط درآمده است. (اولین روز هر هفته…)

ب) متناسب باشد (هر یک از شما به فراخور درآمد خود پولی کنار گذاشته …)

پ) باید اندیشمندانه و از روی فکر باشد (اگر قرنتیان هر هفته هدایا را پس انداز کنند، نیازی نیست که به هنگام آمدن پولس جمع آوری هدایا کنند. آنها اگر هدیه دادن را مرتب داشته باشند نیازی نخواهد بود از روی «احساسات» در واکنش به یک درخواست جمع آوری هدایا، کاری بکنند)

ت) هدیه دادن مسیحیان باید با نظارت همراه باشد (وقتی آمدم، به افراد مورد تأیید شما معرفینامه هایی خواهم داد و آنان را با هدایای شما به اورشلیم خواهم فرستاد. اگر صلاح بر این باشد که خود نیز بروم، در این صورت آنان مرا همراهی خواهند کرد.)

ث) هدیه دادن مسیحیان باید استراتژیک باشد. نه فقط اینکه کلیساهای غنی به کلیساهای فقیر کمک کنند. هدیه دادن کلیسای غیریهودیان به کلیسای یهودیان یک نشان همبستگی در بدن مسیح بود.

 

۲ـ چگونه برای اهداف خرد و کلان زندگی برنامه ریزی کنیم ( آیات ۵ تا ۹)

پولس حین نوشتن این نامه در شهر افسس به سر می‌برد. این شهر مرکز استان آسیا در امپراطوری روم بود. او میگوید قصد دارد از مقدونیه (که در شمال یونان بود) حرکت کند و به قرنتس (که در جنوب یونان بود) برود و هدایا را به استان یهودیه و شهر اورشلیم ببرد تا ایماندارانی را که در زحمت افتاده بودند، کمک کنند. از افسس تا مقدونیه و بعد قرنتس و بعد از آن هم تا اورشلیم، چیزی حداقل ۷۰۰ کلیومتر است. البته با امکانات آن روزگار طی این مسافت کار آسانی نبود.

اما پولس چگونه برای این مسئله برنامه ریزی میکند؟

الف) اولا همه نقشه‌های او متکی به اراده خداست. (آیه ۷ ـ … امید دارم، به اجازه خداوند، مدتی را با شما به سر برم.)
او نقشه‌های خود را نمیکشد و بعد از خدا برای آنها مهر تایید بگیرد؛ بلکه میخواهد نقشه خدا را برای خود دریابد.

ب) پولس رسول، از عقل سلیم هم بهره برده است. او همه اوضاع و شرایط را در نظر گرفته است. میخواهد وقت کافی (شاید تمام زمستان) را با کلیسا در قرنتس بگذراند و اوضاع آشفته این کلیسا را سامان ببخشد. سپس، وقتی باد و طوفان فروکش کرد و امکان سفر فراهم شد، به راه خود ادامه دهد.در این برنامه هم «هدایت خدا» و هم «منطق و عقل سلیم» نقش دارند.

پ) پولس در عین حال به «فرصت» پیش آمده برای «خدمت موثر» در افسس هم توجه داشت. پولس «فرصت» ها را میدید.

ت) «مخالفان نیز بسیارند» هر وقت خدا جایی کار میکند، همیشه کسانی هستند که ساز مخالف بزنند. در افسس، دکان برخی به خاطر خدمت پولس تخته شده بود. این افراد از قبل پرستش خدایان در معبد دایانا نان درمیآوردند. حالا قدرت و ثروتشان با رشد مسیحیت به خطر افتاده بود و خلاصه با رشد مسیحیت «امنیت نظامشان به خطر افتاده» بود!

 

۳ـ چگونه با دیگران ارتباط خود را حفظ کنیم (آیات ۱۰ تا ۱۲ و ۱۵ تا ۱۸)

زندگی ما پر از روابط مختلف و متنوع است. روابط  می‌توانند خیلی پیچیده و متنوع باشند. از دوستان و همکاران پولس کسانی مثل تیموتائوس، اپلس و استفاناس، هر کدام در ویژگی‌های متفاوتی داشتند. پولس به خصوصیات هر کدام توجه داشت و نحوه ارتباط با هر کدام از آنها را متفاوت می‌دید: هوای تیموتائوس را باید داشت، به اپلس باید فرصت داد، و استفاناس را باید احترام کرد.

۴ـ چگونه بر فشارهای مختلف چیره شویم (۱۳ و ۱۴)

«هوشیار باشید؛ در ایمان استوار بمانید؛ شجاع و قوی باشید. همه کارهای شما با محبت باشد.» ۱۳ و ۱۴

الف) هوشیار باشید

در مقابل وسوسه مثل سربازی که پاسبانی میکند و دیدبانی که مراقبت میکند. (۱ پطر۵: ۸)

ب) در ایمان استوار باش
در برابر فشار تعلیم غلط استوار بمانید. تسلیم باد تعالیم غلط نشوید. (افسسیان ۴: ۱۴)

با پیروی از مسیح و تعلیم رسولان که در عهد جدید به ما داده و از طریق سنت کلیسا به ما رسیده میتوانیم استوار بمانیم. پولس خود چنین میکرد (اول قرنتیان ۱۵: ۳). «زیرا من آنچه را که به من رسید، چون مهمترین مطلب به شما سپردم، اینکه مسیح مطابق با کتب مقدس در راه گناهان ما مرد… دفن شد… روز سوم از مردگان برخاست،…»

ج) شجاع باشید
زیستن در فرهنگ و اجتماعی که با ارزشهای شما در همه موراد همسو و همگن نیست، شما را تحت فشار میگذارد تا در مورد حقیقت و ارزشهای مورد تاکید مسیح سازش کنید. پولس میگوید، تسلیم نشو! شجاع باش. برای مسیح بایست. رشد کردن و بالغ شدن نیازمند، شجاعت است.

د) قوی باشید
همه ما ضعفهای خود را میدانیم. میتوانیم تحت فشار در هم بشکنیم. روی ما نواری نمیچسپانند که نوشته باشد، شکستنی است، اما خودمان میدانیم که هست! خوب اگر کسی ضعیف باشد، با گفتن اینکه قوی باش، شخص که قوی نمیشود! مثل این میماند که به حلزون بگویید، سریع باش!

اما در ریشه معنایی کلمه که دقیق میشوید درمی یابید که به معنی «قوت بیاب» (be strengthened) است. به عبارتی، به منابعی که میتوانند تو را نیرومند سازند، آگاه باش و بهره ببر. به قوتی که در شناخت مسیح و سکونت در روح‌القدس است، آگاه باش و از او قوت بیاب. یعنی باز همان توصیه ای که به افسسیان کرده: (افس ۶: ۱۰)

«باری در خداوند، و به پشتوانه قدرت مقتدر او، نیرومند باشید. اسلحه کامل خدا را بر تن کنید تا بتوانید در برابر حیلههای ابلیس بایستید.»

هـ) همه کارهای شما با محبت باشد.

پولس متوجه این واقعیت شده که کلیسای قرنتس به محبت نیازمند و در این قسمت ضعیف است. او میداند اختلافات و شقاقهایی که ایجاد شده، اینکه اعضا یکدیگر را به خاطر اختلافاتی به دادگاه میکشند، حسادتی که برخی نسبت به عطایای روحانی دیگر اعضا دارند و یا غروری که دسته اول دارند، و حتی بی نظمی که در عبادت و پرستش جمعی آنها به چشم میخورد، آنها را در معرض خطر فروپاشی قرار میداد. وصیه و رهنمود پولس این است که «همه کارهای شما»، چه آنچه علنی است، چه آنچه مخفی، با محبت همراه باشد. اندیشمند مسیحی (اسقف ویلیام تمپل) ریشه گناه را خودمحوری و ریشه نجات را خدامحوری دانسته است.

 

نتیجه گیری

رهنمودهای پولس بسیار عملی بود. او به ما یاد داده که
چطور مسائل مالی را اداره کنیم.
چطور برای اهداف خرد و کلان زندگی برنامه ریزی کنیم
چگونه با دیگران ارتباط داشته باشیم.
چگونه بر فشارهای مختلف چیره شویم

تعهد مسیحیان به این رهنمود و عملی کردن آن، کلیسایی خواهد ساخت که به شدت تاثیرگذار بوده و پیامش دنیا را خواهد لرزاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا